Saturday, June 12, 2010
امروز 22 خرداد روح تازه ای در جنبش سبز دمیده شد امشب با فریاد الله اکبر این پیروزی جشن بگیریم
امشب با فریاد الله اکبر این پیروزی بزرگ جشن میگیریم درود بر جنبش سبز ایران
الان از خ انقلاب میام ازدحام شدید در پیاده رو های خ انقلاب
ازدحام جمعیت در پیاد رو ها هست مامور ها محکم به پشت بعضی ها میزنند میگند سریعتر بروید
Friday, June 11, 2010
برای مقابله با لشگرکشی نیروهای سرکوبگر در روز ۲۲ خرداد چه کنیم؟
نکات مهمی که در این میان باید توجه داشت روشی است که برای خنثی کردن لشگر کشی مطرح است:۱) ماموران رژیم برای تحرک باید از بالا دستور بگیرند به همین دلیل ممکن است که بتوان تنها کمی دورتر یک تجمع اعتراضی را شکل داد در حالی که فرصت کافی وجود دارد تا از بالا خبر این موضوع را دریافت کرده و به بخشی از ماموران دستور حرکت را بدهند.
۲) این هسته های چند صد نفره یا چند هزار نفره باید به سرعت خود را به هسته های دیگر در اطراف بپوندند.۳) این گروه های چند هزار نفره می بایست به سوی محل اصلی تظاهرات حرکت کنند و در صورت برخورد با ماموران باید تلاش کنند که از سد آنها عبور کنند. اگر همه این گروه ها از خیابان های مختلف تلاش کنند که از پس سد دفاعی ماموران عبور کنند به راحتی می توان بدنه ی راهپیمایی را تشکیل داد.۴) در صورتی که هر گروهی در راه رسیدن به محل اصلی تظاهرات بترسد و فراری شود امکان تشکیل بدنه ی اصلی تظاهرات سخت و حتی ناممکن خواهد شد.۵) و سرانجام این که در صورت سرکوب شدید باید گروه معترض به صورت جمعی به قسمت های دیگر شهر بروند و تا آنجا که می توانند نیروهای سرکوبگر را وادار به پخش شدن در سطح شهر بکنند. بدیهی است که رفتن به سراغ اداره های دولتی، بانک ها و مراکز بسیج و امثال آن سبب می شود که رژیم نیروهای خود را برای مقابله پخش کند و این امکان تجمع باقی گروه های معترض را در محل اصلی تطاهرات فراهم سازد.از آن جا که رژیم غرق در بحران است زمان بسیار مناسب است که با یک مقاومت جانانه جنبش ضربه ای اساسی به آن وارد سازد و بتواند زمان فرا رسیدن تغییر در ایران را تسریع کند.
۲) این هسته های چند صد نفره یا چند هزار نفره باید به سرعت خود را به هسته های دیگر در اطراف بپوندند.۳) این گروه های چند هزار نفره می بایست به سوی محل اصلی تظاهرات حرکت کنند و در صورت برخورد با ماموران باید تلاش کنند که از سد آنها عبور کنند. اگر همه این گروه ها از خیابان های مختلف تلاش کنند که از پس سد دفاعی ماموران عبور کنند به راحتی می توان بدنه ی راهپیمایی را تشکیل داد.۴) در صورتی که هر گروهی در راه رسیدن به محل اصلی تظاهرات بترسد و فراری شود امکان تشکیل بدنه ی اصلی تظاهرات سخت و حتی ناممکن خواهد شد.۵) و سرانجام این که در صورت سرکوب شدید باید گروه معترض به صورت جمعی به قسمت های دیگر شهر بروند و تا آنجا که می توانند نیروهای سرکوبگر را وادار به پخش شدن در سطح شهر بکنند. بدیهی است که رفتن به سراغ اداره های دولتی، بانک ها و مراکز بسیج و امثال آن سبب می شود که رژیم نیروهای خود را برای مقابله پخش کند و این امکان تجمع باقی گروه های معترض را در محل اصلی تطاهرات فراهم سازد.از آن جا که رژیم غرق در بحران است زمان بسیار مناسب است که با یک مقاومت جانانه جنبش ضربه ای اساسی به آن وارد سازد و بتواند زمان فرا رسیدن تغییر در ایران را تسریع کند.
Thursday, June 10, 2010
بیست دوم خرداد همه می اییم ســبــــز تر از هـــــمـــیــشــــــــــــــــــــــــــه
لطفا اینقدر تحلیل های بی مورد نکنید اینجوری مورد سردر گم میکنید الان فقط اتحاد مهندس موسوی هم در بیانیه گفتند اونجوری که پیش بینی شده برگزار نخواهد شد یعنی اونجور که ما می خواستیم (با مجوز) برگزار نمیشه راه برگزیده ملّت بزرگ ایران مسدود شدنی نیست و مردم خلاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت
Wednesday, June 9, 2010
پشت کردن روسیه و چین به جمهوری اسلامی از دستاورد های جنبش سبز است
شعار مرگ بر روسیه و چین کار خودش را کرد سرویس های اطلاعاتی این کشور ها هم فهمیدند که جمهوری اسلامی رفتنی است و مشروعیت و اعتبار خودش از دست داده است
Sunday, June 6, 2010
هشدار درباره ی افزایش شدید ارسال امواج سرطان زا توسط آنتن های ایرانسل در تهران
رژیم جمهوری اسلامی در آستانه ی اعتراضات خرداد ۱۳۸۹ در یک اقدام ضد انسانی دیگر میزان ارسال امواج و پارازیت های مخرب بر سر شهر تهران را افزایش داده است. این گزارش می گوید که رژیم برای این کار علاوه بر آنتن های بزرگی که در شمال تهران روبه سوی جنوب مستقر کرده است در حال استفاده از آنتن های تلفن همراه که در سراسر شهر وجود دارند می باشد. خبر حکایت از آن دارد که آنتن های شرکت ایرانسل برای این منظور مورد استفاده قرار گرفته اند.این امواج آثار بسیار مخربی بر دستگاه مغز وقلب دارد و هورمون های جنسی را در بدن زنان و مردان مورد آسیب قرار می دهد، به طوری که در عقیم کردن و نیز تاثیر بر سلامت جنین زنان باردار تاثیر دارد.قبلا خبرها گفته بودند که آنتن های بزرگی که سپاه برای ارسال امواج در تهران مورد بهره برداری قرار می دهد از نوع آنتن هایی است که در میادین جنگ و برای مختل کردن ارتباطات بیسمی دشمن استفاده می شود. به عبارت دیگر میزان پارازیت ارسالی آن بیش از ۱۸ برابر حد مجاز و قابل تحمل توسط بدن افراد می باشد.از مجموعه ی این خبرها می توان دریافت که چگونه رژیم برای مقابله با دسترسی مردم به تلویزیون های مخالف رژیم در هفته های آینده در حال بزرگترین آسیب رسانی تاریخی به سلامت میلیون ها نفر در پایتخت کشور است. تنها مناطق شمال شهر تهران که محل زندگی طبقه ی ثروتمند و اعوان و انصار رژیم است از این امواج در امان هستند. نگرانی های جدی در مورد آثار درازمدت این کار مطرح است. از جمله به دنیا آمدن یک نسل از بچه های ناقص الخلقه در ماه های آینده.
Saturday, June 5, 2010
سرعکس پاره شده امامشون بلوا به راه مي اندازند! ولي در روز سالگرد امامشان کفّ و هوورا میکشند
سر عکس پاره شده امامشون چه بلوايي به راه انداخته بودن! ولي در روز سالگرد امامشان کفّ و هوورا میکشند مراسم را به هم ميزنند اينها اداي امامي بودن در ميارند هر جا سانديس و پول باشه براشون فرقي نميكنه ماموريتشون انجام ميدهند
Monday, May 31, 2010
آیا سپاه پروژه ی حذف خامنه ای را کلید زده است؟
با فرارسیدن خرداد، ماه سرنوشت ساز و پرحادثه، سپاه پاسداران کودتای خود را علنی کرد. پاسدار جعفری فرمانده سپاه با معرفی این نیرو به عنوان یک نهاد «سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی» آب پاکی روی دست همه کسانی ریخت که می خواستند باور داشته باشند هنوز امیدی هست که که بتوان سپاهی ها را به پادگان ها برگرداند و مدیریت کشور را به دست غیر نظامیان داد
حرف های پاسدار جعفری به معنای آن است که این سپاه دیگر آن سپاه نیست و از این پس این نیرو قادر است که در تمامی حوزه های اداره ی کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و یا نظامی دخالت کند. به عبارت دیگر برای مدیریت کشور به نیروی دیگری نیازی ندارد. مخاطب این گفته ی پاسدار جعفری کیست؟ او خواسته است که چه کسی متوجه شود که سپاه دیگر یک نیروی نظامی نیست و می تواند کنترل کل کشور را به دست گیرد؟ به نظر می رسد که از یکسو این پیام روشنی است برای اصلاح طلبان و نیز افرادی مثل میر حسین موسوی و کروبی که بدانند چشم امیدی به آینده برای بازگشت سپاه به امور صرف نظامی نداشته باشند.اما در یک دید ظریف تر این طور به نظر می رسد که این گفته های فرمانده ی سپاه خطاب به ولی فقیه باشد. براساس گزارش های اخیر این طور به نظر می رسد که کنترل پرونده ی اتمی از دست خامنه ای بیرون آمده است. قرارداد فاجعه بار تهران مورد مخالفت شدید روزنامه ی جمهوری اسلامی که بیانگر نظرات ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی است قرار گرفت. از آن سوی تغییر رفتار ناگهانی روسیه نسبت به تهران نیز به دلیل مانوورهای پشت پرده ی سپاه در عرصه ی سیاست خارجی عنوان شده است، امری که خامنه ای را دور زده و سپاه را به عنوان تصمیم گیرنده ی نخست در ایران معرفی می کند.این احتمال را باید داد که خبرهای رسیده مبنی بر تدارک یک واکنش از جانب خامنه ای می تواند سبب ضد حمله ی پیشگیرانه ی سپاه شده باشد. گفته های جعفری به خامنه ای می گوید که ما نظام را در مقابل قیام مردم حفظ کرده ایم و لذا ما برای آن تصمیم می گیریم.این تضادها را باید برای جنبش به فال نیک گرفت. زیرا بیانگر آن است که خط قرمزهای رهبری نظام یکی بعد از دیگری توسط نه فقط دشمنان آن بلکه توسط نیروهای تحت امر او نیز زیر پا گذاشته می شود. به عبارت دیگر از این پس کودتا شکل علنی تری به خود گرفته و به سوی حذف تدریجی مهمترین عامل رشد قدرت سپاه یعنی ولی فقیه می رویم. باید دید که در روزهای آینده واکنش های خامنه ای به این موضوع چیست. ولی فقیه نظام بر سر یک دوراهی است: یا وبا مهار سپاه خشم آنها را بر علیه خود برانگیخته و قربانی انتقام کشی کودتاچیان شود و یا با آنها همراهی کند و خود را آماده حذف از صحنه نماید. در هر دو حالت از این پس جایگاه ولایت فقیه که روزی خیمه ی نظام بود به صورت بحران آفرین ترین نهاد کل نظام در خواهد آمد.بدیهی است که در این شرایط که آشوب ساختاری کل نظام را فرا خواهد گرفت فرصتی پدید می آید که مخالفان رژیم بتوانند با یک استراتژی مبارزاتی روشن و با سازماندهی به هدف های خود نزدیک تر شوند.
حرف های پاسدار جعفری به معنای آن است که این سپاه دیگر آن سپاه نیست و از این پس این نیرو قادر است که در تمامی حوزه های اداره ی کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و یا نظامی دخالت کند. به عبارت دیگر برای مدیریت کشور به نیروی دیگری نیازی ندارد. مخاطب این گفته ی پاسدار جعفری کیست؟ او خواسته است که چه کسی متوجه شود که سپاه دیگر یک نیروی نظامی نیست و می تواند کنترل کل کشور را به دست گیرد؟ به نظر می رسد که از یکسو این پیام روشنی است برای اصلاح طلبان و نیز افرادی مثل میر حسین موسوی و کروبی که بدانند چشم امیدی به آینده برای بازگشت سپاه به امور صرف نظامی نداشته باشند.اما در یک دید ظریف تر این طور به نظر می رسد که این گفته های فرمانده ی سپاه خطاب به ولی فقیه باشد. براساس گزارش های اخیر این طور به نظر می رسد که کنترل پرونده ی اتمی از دست خامنه ای بیرون آمده است. قرارداد فاجعه بار تهران مورد مخالفت شدید روزنامه ی جمهوری اسلامی که بیانگر نظرات ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی است قرار گرفت. از آن سوی تغییر رفتار ناگهانی روسیه نسبت به تهران نیز به دلیل مانوورهای پشت پرده ی سپاه در عرصه ی سیاست خارجی عنوان شده است، امری که خامنه ای را دور زده و سپاه را به عنوان تصمیم گیرنده ی نخست در ایران معرفی می کند.این احتمال را باید داد که خبرهای رسیده مبنی بر تدارک یک واکنش از جانب خامنه ای می تواند سبب ضد حمله ی پیشگیرانه ی سپاه شده باشد. گفته های جعفری به خامنه ای می گوید که ما نظام را در مقابل قیام مردم حفظ کرده ایم و لذا ما برای آن تصمیم می گیریم.این تضادها را باید برای جنبش به فال نیک گرفت. زیرا بیانگر آن است که خط قرمزهای رهبری نظام یکی بعد از دیگری توسط نه فقط دشمنان آن بلکه توسط نیروهای تحت امر او نیز زیر پا گذاشته می شود. به عبارت دیگر از این پس کودتا شکل علنی تری به خود گرفته و به سوی حذف تدریجی مهمترین عامل رشد قدرت سپاه یعنی ولی فقیه می رویم. باید دید که در روزهای آینده واکنش های خامنه ای به این موضوع چیست. ولی فقیه نظام بر سر یک دوراهی است: یا وبا مهار سپاه خشم آنها را بر علیه خود برانگیخته و قربانی انتقام کشی کودتاچیان شود و یا با آنها همراهی کند و خود را آماده حذف از صحنه نماید. در هر دو حالت از این پس جایگاه ولایت فقیه که روزی خیمه ی نظام بود به صورت بحران آفرین ترین نهاد کل نظام در خواهد آمد.بدیهی است که در این شرایط که آشوب ساختاری کل نظام را فرا خواهد گرفت فرصتی پدید می آید که مخالفان رژیم بتوانند با یک استراتژی مبارزاتی روشن و با سازماندهی به هدف های خود نزدیک تر شوند.
Saturday, May 22, 2010
یا می جنگیم و آزاد زندگی می کنیم یا می ترسیم و برده می میریم
بار دیگر خرداد فرا رسید. ماهی پرماجرا و پر از فرصت. ماهی که در آن می توان برای جنبش آغازی جدید را تدارک دید. امروز کمتر کسی است که باور داشته باشد چیزی به ام نظام جمهوری اسلامی کمترین قابلیتی برای تغییر و تحول داشته باشد. هرچه است ایستایی و انحطاط و سرکوب است. رژیم به زبانی روشن با مردم سخن می گوید: تا ساکت شوید دستگیر، شکنجه و اعدامتان می کنم، در خیابان و مدرسه و دانشگاه به سراغتان می آیم و هر بلاییکه دلم بخواهد برسرتان می آورم.طرح اجباری کردن مقنعه برای دانشگاه یک مثال خوب در این زمینه است. به محض آن که دانشجویان اعتراضات خود را قدری فرونشاندند رژیم به ضد حمله دست زد و در پی تحمیل محدودیت هایی جدید برای دانشجویان است. اگر بازهم اعتراضی نبیند طرح های آخوند پسندانه ی دیگری را نیز به دانشگاه ها تحمیل خواهد کرد.جمهوری اسلامی یک نظام برده سالار است، شهروند نمی خواهد، برده و مرده می خواهد. از موجود انسانی و از موجود زنده وحشت دارد. همه را مرده دل یا مرده تن می خواهد. پیام این نظام این است یا از پس من بر می آیید و یا تا آن جا که بتوانم جان و مال و هست و نیست شما را غارت و چپاول کرده و ناموستان را تجاوز می کنم.آنها که می خواهند این واقعیت سیاه و خشن رژیم را با واژه های پرطمطراق و رنگی زیباتر جلوه دهند خیانتی بزرگ را مرتکب می شوند. باید مردم را در مقابل آینه ای قرار داد که در آن واقعیت آن چه هستند و آن چه بر آنان روا داشته می شود را ببینند و به دنبال آن نباشند که با فرار از واقعیت خود را در یک امید کاذب فروبرند. باید برای توده ها توضیح داد که جز براساس اراده ی خود و جز بر مبنای خواست خویش راهی برای نجاتشان نیست. نه کسی به فریادشان خواهد آمد و نه به طور جبری حاکمیت ستمگر و جنایتکار کنونی از آنها دست برخواهد داشت.بنا براین بر یک نکته باید تاکید کرد: یا می جنگیم و آزاد زندگی می کنیم یا می ترسیم و برده می میریم.
Sunday, May 16, 2010
پیام مشترک جو هیل و فرزاد کمانگر: برای من گریه نکنید، سازماندهی کنید
اعدام فرزاد کمانگر، معلم، نویسنده و شاعر به گونه ای یادآور مرگ « جو هیل» ترانه سرا، مورخ و مبارز کارگری بود. جو که با خانواده اش از سوئد برای کار به آمریکا مهاجرت کرده بود به سازمان بین المللی جهانی کارگری (IWW )پیوست. او فعالیت های فراوانی برای پیشبرد مبارزات کارگری انجام داد و بخصوص ترانه هایشان بر زبان کارگران بود و در تجمعات اعتراضی کارگران شعرهای او را می سرودند. از اشعار مشهور او میتوان از “کیسی جونز- اعصاب شکن” و “دختر طغیان ” نام برد.از آن جا که حکومت ضد کارگری آن وقت آمریکا فعالیت ها و حضور جو هیل را بر نمی تابید در ۱۴ ژانویه ۱۹۱۴ او را به بهانه ی واهی قتل دونفر بازداشت کردند. اتهامی به همان اندازه بی اساس که اتهام فرزاد کمانگر. دادگاه باوجود اینکه هیچ مدرکی در تایید این اتهام نداشت او را به اعدام محکوم کرد وزمان تیرباران ۱۵ اکتبر ۱۹۱۵ تعیین گشت. درست به سان مورد فرزاد اعتراضات به حکم اعدام جو هیل آغاز شد. جلسات، میتنگها و راهپیمایی های متعددی در دفاع از وی برگزار شد. جوهیل در سطح جامعه مسئله ای مطرح بود وکارگران قطعنامه ها و فراخوانی زیادی برای آزادی او صادر کردند. کارگرانی بسیاری از سایر کشورها نیز به این کمپین پیوستند و هر روز پیش از صد نامه وتلگراف در دفاع از آزادی جوهیل به مقامات قضایی امریکا ارسال میشد. ابعاد این مبارزه چنان سترده بود که بسیاری از دولتمداران از عواقب اعدام جوهیل نگران بودند.فرزاد در آخرین نامه اش از زندان نوشت:ما امروز که قرار است زندگی را از من بگیرند با عشق به همنوعانم تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه عشق و مهری که در آن است به کودکی هدیه نمایم.فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه و ستاره در میان بگذارد و آنها را چون شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند،قلبم در سینه کسی بتپد که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد حامد دانش آموز شانزده ساله شهر من را در قلبم زنده نگهدارد که نوشت: “کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود” و خود را حلق آویز کرد.و جو هیل از زندان یک روز قبل از اعدامش نوشت:اجرای وصیت من آسان استچون چیزی برای تقسیم ندارمبستگانم نیازی به گریه نخواهند داشت“خزه به سنگ غلطان نمی چسپد“جسدم؟ آه اگر به اختیار من استبسوزانیدش وخاکسترش را به نسیمی سبک خیز بسپاریدتا به آنجایش ببرید که روئیدن گاه گلهاستشاید آنجا گل پژمرده ایبه زندگی برگرددودوباره باز شگفداین است آخرین خواست منسعادت از آن همه شما باد!جو هیل را در ۱۹ نوامبر ۱۹۱۵ را تیرباران کردند، فرزاد کمانگر در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ به دار آویخته شد.هیچ سالنی در شیکاگو گنجایش پذیرش چندین هزار نفر از آخرین بازدیدکنندگان جوهیل را نداشت. سی هزار نفر از کارگران این گفته جوهیل را در مراسم تکرار میکردند. “که برای من گریه نکنید، سازماندهی کنید”.پیام فرزاد بی شک همان است.
Monday, May 10, 2010
پيشنهاد مي گردد تظاهرات روز 22 خرداد در همان مسير امام حسين تا آزادي اعلام گردد
تمركز تظاهرات در نقطه محدود به هيچ امكان نمي تواند موثر واقع گردد. تظاهرات بسيار پراكنده، نيز، چندان موثر واقع نمي شود. پيشنهاد مي گردد تظاهرات روز 22 خرداد در همان مسير امام حسين تا آزادي اعلام گردد تا از قدرت مانور رژيم كودتا كاسته شود، نيز نتايج حداكثري ببار آورد. روز 22 خرداد روز شنبه است و بر خلاف روز عاشورا روز تعطيل نمي باشد. اين خود داراي جنبه هاي مثبت و منفي است. در صورتي كه رژيم با اعلام اين مسير تصميم به مسدود نمودن راههاي منتهي به اين مسير نمايد، بدليل اهميت ترافيكي اين مسير ما با يك بحران ترافيكي عظيم در تهران مواجه خواهيم شد، كه مي توان از آن در جهت مثبت استفاده نمود.
جوانان و طرفداران جنبش سبز بايد سرمايه زيادي براي تبليغ اين روز و بيان اهميت آن در بين خانواده ها بخرج دهند و نيز بايد تمامي روشهاي ديگر سنتي را علاوه بر اينترنت در جهت بسيج مردم به كار بگيرند. اميدوار باشيم تا بتوانيم حدود سه ميليون تهراني را به خيابان بياوريم. رژيم كودتا به احتمال زياد نمي تواند بيش از 50000 نيرو را براي اين روز بسيج نمايد. در نتيجه اگر سه ميليون به خيابان بيايند، به ازاي هر 60 نفر تنها يك مامور حضور خواهد داشت و اين قدرت مانور مردم را به شدت افزايش مي دهد.(مردم بايد با اين واقعيتهاي ملموس آشنا شوند)
نكته بسيار مهم تاكيد بر صلح آميز بودن تظاهرات است تا از بروز حوادثي همچون روز عاشورا جلوگيري شود. بايد به مردم يادآوري كرد تا حتي المقدور از دادن شعار، خصوصا شعارهاي تند خودداري نمايند و تنها با حضور خويش شرايط خود را به كودتاگران تحميل نمايند. حداكثر فعاليت اضافي قابل توجيه تنها روشن كردن آتش مختصر به منظور خنثي سازي گازهاي اشك آور مي باشد.
همه طرفداران جنبش سبز بايد از هم اكنون در كوچه و خيابان و خانواده ها به اعلام و تشويق ديگران مبني بر شركت گسترده در تظاهرات ترغيب شوند و با جمله كوتاه: " 22 خرداد، 5 بعد از ظهر، امام حسين تا آزادي يادت نره" تنور مبارزه را بيش از پيش گرم نمايند. منبع جرس
جوانان و طرفداران جنبش سبز بايد سرمايه زيادي براي تبليغ اين روز و بيان اهميت آن در بين خانواده ها بخرج دهند و نيز بايد تمامي روشهاي ديگر سنتي را علاوه بر اينترنت در جهت بسيج مردم به كار بگيرند. اميدوار باشيم تا بتوانيم حدود سه ميليون تهراني را به خيابان بياوريم. رژيم كودتا به احتمال زياد نمي تواند بيش از 50000 نيرو را براي اين روز بسيج نمايد. در نتيجه اگر سه ميليون به خيابان بيايند، به ازاي هر 60 نفر تنها يك مامور حضور خواهد داشت و اين قدرت مانور مردم را به شدت افزايش مي دهد.(مردم بايد با اين واقعيتهاي ملموس آشنا شوند)
نكته بسيار مهم تاكيد بر صلح آميز بودن تظاهرات است تا از بروز حوادثي همچون روز عاشورا جلوگيري شود. بايد به مردم يادآوري كرد تا حتي المقدور از دادن شعار، خصوصا شعارهاي تند خودداري نمايند و تنها با حضور خويش شرايط خود را به كودتاگران تحميل نمايند. حداكثر فعاليت اضافي قابل توجيه تنها روشن كردن آتش مختصر به منظور خنثي سازي گازهاي اشك آور مي باشد.
همه طرفداران جنبش سبز بايد از هم اكنون در كوچه و خيابان و خانواده ها به اعلام و تشويق ديگران مبني بر شركت گسترده در تظاهرات ترغيب شوند و با جمله كوتاه: " 22 خرداد، 5 بعد از ظهر، امام حسين تا آزادي يادت نره" تنور مبارزه را بيش از پيش گرم نمايند. منبع جرس
Wednesday, April 21, 2010
یازده اردیبهشت، روز کارگر – یعنی روز اعتراض ملی
پیشنهاد می دهیم که روز یازده اردیبهشت، یعنی روز کارگر را به «روز اعتراض ملی» تبدیل کنیم. در این روز همگی به خیابان بیاییم : کارگران، کارمندان، معلمان، پزشکان و پرستاران، بیکاران، دانشجویان، دانش آموزان، محرومان، حاشیه نشین ها، ارتشی ها و… بیایید یک بار، قدرت خود را به حکومت نشان دهیم تا ببیند که اگر نخواهد به خواست های مردم تن دردهد با چه موجی روبرو خواهد بود.در این روز می توانیم همه خواست های خود را روی پلاکاردها بیاوریم : حقوق بیشتر برای کارگران، پوشش بیمه برای همه ی شاغلان، اشتغال یا بیمه بیکاری برای بیکاران، آزادی زندانیان سیاسی، اعتراض به تورم و گرانی، اعتراض به فساد و رشوه خواری و دزدی، اعتراض به فاصله ی طبقاتی، درخواست پایان دادن به سرکوب و سانسور، آزادی در دانشگاه ها، آزادی فعالان کارگری و حقوق بشری، رفع تبعیض از زنان، رسیدگی به وضعیت اقلیت های قومی، مسکن مناسب برای همه، بهبود کیفیت آموزش و پرورش و افزایش حقوق کارمندان و معلمان…هر کس می تواند با خواست های خود بیاید.
Monday, April 19, 2010
Friday, April 16, 2010
یازدهم اُردیبهشت، روز همبستگی جُنبش سبزها با کارگران و روز اعترض ملی
جُنبش سبزها با همه-یِ جانفشانی هایی که در سال پیش برای دست یافتن به یک جامعه دمکراتیک از خود نشان داد، هنوز با هدف خود فاصله دارد. در میان علت هایی که جنبش را تاکنون به ناکامی کشانده اند، میتوان از فراگیر نشدن آن در میان طبقه کارگر و لایه هایِ تنگدستِ اجتمایی نام برد که به دلیل محدود بودن خواسته هایِ جنبش به خواسته هایِ سیاسی است. و این درحالی است که نگرانی اکثریت بخش ناراضی و خاموش در کشور، پُرسمان های اقتصادی و تنگدستی های مالی میباشد. از دیگر علت هایِ ناکام ماندن جنبش، نبودِ یک ستادِ رهبری برای پافشاری بر خواسته هایِ جنبش و دادن هماهنگی به شاخه هایِ گوناگون اندیشمندی در آن است. روز کارگر بهترین بخت را در فرادستِ کُنشگران جنبش سبزها خواهد گذاشت تا از راه آگاه سازی کارگران از هدف جنبش که نیکخواهی کارگران را نیز دربردارد، و کمک به آنها برای سازماندهی و برپایی باشکوه روزکارگر، با این اکثریت ناراضی ولی خاموش کشور همبسته شود، و آنها را در راه برپایی یک جامعه دمکراتیک در ایران با خود همراه سازد.
سرآغاز:
به دلیل بیش از سه دهه خوارداشتِ فرهنگی و زبون کردن کیستی ِمردم ایران، سرکوب پیوسته-یِ آزادی ها و حقوق شهروندی آنها بدستِ حکومت اسلامی، جُنبش سبزها در ۱۰ ماه پیش سربرآورد که نُخست، واخواهی و اعترض به دغلکاری در گُزیدمان، انگیزه آغاز آن بود، ولی سپس به سببِ رفتارهایِ ددمنشانه و سرکوب هایی که کودتاچیان بکاربستند، جنبش سبزها از خواسته هایِ نخستینش که گُزیدمان آزاد بود گذر کرد، و دگرگونی ِساختاریِ همگی ِرژیم و سرنگونی ِحکومتِ را هدفِ خود کرد. ولی با همه ایستادگی های جانانه ای که جنبش سبزها در ۱۰ ماه گذشته در میدانِ مبارزه از خود نشان داد، نتوانست از بهر دلیل هایی که در پایین خواهند آمد به هدفش دستیابد.یکی از دلیل هایی که برای این ناکامی شمرده میشود، محدود ماندنِ خواسته های جنبش سبزها در چهارچوبِ خواسته هایِ سیاسی است. با آنکه دادگریِ سیاسی پیش فرض دادگریِ اجتمایی و اقتصادی است، ولی شعارها و خواسته هایِ جُنبش سبزها درمیانِ طبقه کارگر و لایه هایِ تنگدستِ کشور که اکثریتِ مردم ایران را میسازند، و نه توانایی بدست آوردن نان شب خودشان را دارند، و نه از فرهیختگی هایِ نیازین برایِ پی بردن به گوهر خواسته های جنبش سبز برخوردارند، شنیده نشد و پشت در ها و گوش هایِ بسته ماند.از دیگر دلیل هایی که برای ناکام ماندن جنبش میتوان برشمرد، پُرسمان رهبری است؛ با آنکه جنبش سبزها ساختن یک جامعه آزاد بر پایه-یِ قانون هایِ مردمسالارنه را هدفِ خودش کرده است، و شرط دست یافتن به این جامعه را شکستن ساختار کنونی ِحاکمیت میداند، ولی رهبران نمادین جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، همچنان بر خواسته هایِ محدودی که در برگیرنده-یِ برخی بَهینشگری ها در چهارچوبِ همین ساختار کنونی حاکمیت است، پافشاری میکنند.هم اکنون جنبش سبزها در یک بُرش گاه بسیار حساس از زمان پیدایش آن بسر میبرد. آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و تجربه تلخ ۲۲ بهمن نشان دادند، که هتا اگر سراسر خیابان هایِ کشور نیز زیر پای سبزجامگان سبز شوند، از آنجا که جُنبش سبزها گرایشی به خونریزی و دگرگونی ساختاری از راه برادر کشی ندارد، و دولت کودتا نیز بدون خونریزی خواهان واگذار کردن قدرت به مردم نیست، جنبش ناگزیر است که راه های تازه را بیآزماید. با درنگریستن به این آزمون هایِ تلخ زمان آن رسیده است که آزادیخواهان با روی آوردن به شیوه هایِ تازه از مبارزه، ادامه و پیروزی جنبش را تضمین کنند. دورنمای پیروزی برای جنبش زمانی میتواند دستیافتنی باشد که جنبش سبزها بتواند:
۱٫ طبقه کارگر و بخش خاموش و تهیدستِ جامعه را با خود همراه کند.۲٫ در گُشایش گرهگاهِ پرسمان رهبری بکوشد.۳٫ اعتصاب های سراسری را سازماندهی کند.
کُنشگران جنبش سبزها باید در سال در پیش رو بیشترین کوشش خودشان را برای همراه و همبسته کردنِ طبقه کارگر و لایه هایِ تُهیدستِ جامعه با جنبش نشان دهند. از نمونه راه هایی که میتوانند این بخش بزرگ از مردم ایران را با جنبش همراه سازند:أ) پافشاری جنبش بر درخواست آزادیِ همه-یِ رهبران اتحادیه هایِ کارگری بویژه آزادی منصور اسانلو و رهبران اتحادیه کارگری هفت تپه است؛ و همچنین پشتیبانی از درخواست بازگشایی اتحادیه هایِ کارگری و آگاهی دهی به کارگران در پیوند با هدف های جنبش میباشد. باید پیام جنبش سبزها به کارگران و مردم تهیدست رسانده شود؛ آنها را روشن و از هدفِ جنبش آگاه ساخت. آنها باید بدانند که تنها در یک همبودگاه دمکراتیک میتوانند از حق داشتن اتحادیه کارگری و حقوق شهروندی دادگرانه برخوردار باشند، و در اینچنین ساختاری است که آنها خواهند توانست در چهارچوب قانون اساسی کشور، بدون ترس از سرکوب، از حق اعتصاب، ایمنی در جایگاه کار، کارگاه و کارخانه ها و شرایط کاری برخوردار باشند که درخور ارج و آزرمش یک آدم باشد. کارگران باید به این آگاهی دست یابند که پیش زمینه برخوردار شدن از یک دادگری اقتصادی و اجتمایی، برپایی یک دادگری سیاسی است؛ و این خواسته ها تنها در یک ساختار مردمسالارانه دستیافتنی هستند که هدف جنبش سبزهاست، وظیفه-ی کُنشگرانِ سبز رساندن این پیام به کارگران و تهیدستان است.ب) ژرفتر کردن خواسته های جنبش از خواسته های سیاسی به خواسته هایِ اقتصادی و دادگری اجتمایی.
در پیوند با گرهگاهِ نبودِ رهبری؛ در این زمینه، بهترین راهکار میتواند یک رهبری گروهی باشد. پُرسمان رهبری به همان اندازه که برای پیروزی جنبش از اهمیتِ ویژه ای برخوردار است، گُشودنِ این گرهگاه نیز بسیار سخت خواهد بود؛ به دلیل هایِ گوناگون از بدگمانی به شخصیت هایِ سیاسی شناخته شده در آسمان سیاسی ایران گرفته تا ترورهای فیزیکی شخصیت ها بدستِ حکومت اسلامی، همکنون آدم هایِ خوشنامی که جنبش بتواند به دور آنها گرد آید کمیباب میباشند.از دیدگاه من رهبری جنبش را کسانی در دست خواهند گرفت، که بتوانند در فرایندِ مبارزه، شایستگی خودشان را برای اینکار نشان دهند؛ کسانی که بتوانند با تصمیم ها و پیش بینی هایِ خردمندانه-یِ خودشان، جنبش را از آسیب بدور دارند و زمینه-یِ پیشرفت هایِ گام به گام آن را فراهم بیاورند، میتوانند خوش بینی و اعتماد جنبش را نیر بخودشان اندرکشند. تا زمانی که چنین کسانی بتوانند در آسمان سیاست ایران نمایان شوند، همه-یِ آزادیخواهان و کسانی که نگران آینده و سرنوشت کشورشان هَستند، باید آماده باشند تا با پذیرفتن خویشکاری و مسئولیت، کار گروهی انجام دهند. همکنون با یک نگاه گذرا به روزنامه هایِ تارکده ای (اینترنتی) ایرانیان، شما درخواهید یافت که روزانه چه انرژی هایی برای نوشتن این همه نوشتار و دادنِ این همه پیشنهاد و اندرز ها در راستای ادامه مبارزه به هدر میروند، زیرا همه-یِ این یشنهادها و راهکارها از چهار چوب آن نوشته ها فراتر نمیروند. و بدبختانه سه دهه است که این روندِ به هدر رفتن انرژی ها همچنان ادامه دارد. برای بیرون رفتن از این روندِ بیهوده که برآیندِ آن ادامه-یِ هَستی واپسگراترین و ددمنشانه ترین حکومتِ جهان برای سه دهه در ایران میباشد، هماهنگ کردنِ همه-یِ این کوشش ها است. آزادیخواهان باید آمادگی همکاری بایکدیگر و هماهنگ کردن کوشش هایشان را باهم داشته باشند، بدون اینکه کسی بخواهد از باورها یا ارزش هایِ دمکراتیک خودش دست بکشد. یک همکاری و همبستگی به دور ارزش هایی از نمونه-یِ گیتیگرایی (جدایی راه دین از کشورمداری) و دمکراسی نمیتواند این اندازه دشوار باشد که بخواهد همچنان راهبندِ نیروهایِ آزادیخواه و دمکرات برایِ دستیافتن به یک همبستگی و همکاری فراگیر بایکدیگر باشد. هم اکنون خوشبختانه ابزارهایی همانند تارکده (اینترنت)، بسیاری از گرفتاری هایی را که پیش از این میتوانستند، راهبندِ آزادیخواهان در برگزاری نشست و کنفرانس شوند، برای آنها آسان کرده است. در این پیوند گروه ها و سازمان هایِ آزادیخواه باید آماده باشند با نشست ها در جهان مجازی، برنامه های خودشان را برای کمک به ادامه مبارزه با یکدیگر هماهنگ کنند؛ و از تک روی و کوک کردن سازهایِ جداگانه دست بکشند. نشستن به امید یک قهرمان که بر پشت یک اسبِ سپید در میدان مبارزه-یِ ایران نمایان شود و با پذیرفتن همه-یِ خویشکاری ها و مسئولیت ها، رهبری جنبش را بدست بگیرد و جنبش را به پیروزی رساند، رویایی بیش نیست؛ اگر قهرمانی وجود داشته باشد، آن آدم آزاده ای ست که آماده است، خویشکاری و مسئولیت بپذیرد و با بزرگواری و گذشت از لغزش هایِ همرزمان خود، خواهان همبستگی و همکاری با آنها در کارهای گروهی باشد.
سازماندهی اعتصاب های کارگری:همانگونه که پیش از این گفته شد، آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و ۲۲ بهمن نشان دادند که ویژگی برجسته-یِ جنبش سبزها که آن را از جنبش هایِ اجتمایی پیشین در ایران جدا کرده است، گرایش آن به خودداری از خونریزی و کشتار میباشد. و این درحالی است که کودتاچیان و خودکامگان در تهران برای ماندن آماده هَستند که از دریایِ پر از خون گذر کنند؛ از این بُن بست تنها با دگرگون کردن شیوه مبارزه میشود گذر کرد. با آنکه گردهمایی های خیابانی برای روشن نگه داشتن شعله جنبش و همزمان ناتوان کردن روانی دُشمن از اهمیت فراوانی برخوردارند، ولی بدون سازماندهی اعتصاب هایِ سراسری و خُرد کردن ستون اقتصادی دولتِ کودتا، امید بستن به هرگونه دگرگونی سیاسی در این کشور، امید بیهوده ای است. اعتصاب ها یکی از بهترین راه هایِ سرنگونی حکومت اسلامی است که هیچگونه هزینه-یِ جانی برای اعتصاب کنندگان دربرنخواهد داشت، ولی از کارکردِ بزرگی برایِ پایان دادن به هَستی این حکومتِ آدمخوار برخوردار است. برای سازماندهی اعتصاب ها نیاز به برنامه ریزی است. یکی از مهمترین گام هایی که میتواند به پیروزی اعتصاب ها کمک کند برپایی صندوق اعتصاب ها است. جنبش سبزها بویژه هواداران آن در برونمرز از این توانایی برخوردارند که برایِ پشتیبانی پولی از رهبران کارگران که در سال آینده هدف سرکوب دولتِ کودتا قرار خواهند گرفت و یا کارگرانی که دست به اعتصاب خواهند زد، شماره هایِ بانکی و صندوق هایِ پشتیبانی مالی به نام آدم هایِ خوشنام همانند بانو شیرین عبادی یا شاهزاده رضا پهلوی بگشایند؛ گُشایش صندوق هایِ پولی در برونمرز برای پشتیبانی از کارگران، کمترین کار نیازین است که ایرانیان برونمرزی میتوانند برای پشتیبانی از هم میهنان خودشان در درونمرز انجام دهند.روز کارگر بهترین بخت را در فرادستِ جنبش سبزها خواهد گذاشت تا سبزجامگان بتوانند با طبقه کارگر، لایه هایِ تهیدست کشور و اکثریت خاموش همبسته شوند و آنها را در برگزاری این روز خُجسته یاری و سازمان دهند. برآیندِ این همبستگی پیوستن میلیون ها تن از مردم ناخرسند و خاموش از این لایه هایِ تهیدست، به لشکر سبزجامگان خواهد بود. با سرازیر شدن میلیون ها تن از لشکر سبزجامگان، کارگران ناراضی و اکثریت خاموش و مردم دگرگونخواه به خیابان ها در روز کارگر و پیوستن آنها بهمدیگر، نخستین گردهمایی هایِ میلیونی در این سال برگزار خواهند شد، تا آزادیخواهان با گام های استوارتر از سال پیش و فریادهای رساتر همچنان بر آهنگ استوان خودشان در ساختن یک جامعه-یِ آزاد، مردمسالار، دمکراتیک و دادگر پافشاری کنند، و نُخستین کلنگ را در سال نو بر کاخ لرزان خودکامگی فرود آورند.ایدون باد
سرآغاز:
به دلیل بیش از سه دهه خوارداشتِ فرهنگی و زبون کردن کیستی ِمردم ایران، سرکوب پیوسته-یِ آزادی ها و حقوق شهروندی آنها بدستِ حکومت اسلامی، جُنبش سبزها در ۱۰ ماه پیش سربرآورد که نُخست، واخواهی و اعترض به دغلکاری در گُزیدمان، انگیزه آغاز آن بود، ولی سپس به سببِ رفتارهایِ ددمنشانه و سرکوب هایی که کودتاچیان بکاربستند، جنبش سبزها از خواسته هایِ نخستینش که گُزیدمان آزاد بود گذر کرد، و دگرگونی ِساختاریِ همگی ِرژیم و سرنگونی ِحکومتِ را هدفِ خود کرد. ولی با همه ایستادگی های جانانه ای که جنبش سبزها در ۱۰ ماه گذشته در میدانِ مبارزه از خود نشان داد، نتوانست از بهر دلیل هایی که در پایین خواهند آمد به هدفش دستیابد.یکی از دلیل هایی که برای این ناکامی شمرده میشود، محدود ماندنِ خواسته های جنبش سبزها در چهارچوبِ خواسته هایِ سیاسی است. با آنکه دادگریِ سیاسی پیش فرض دادگریِ اجتمایی و اقتصادی است، ولی شعارها و خواسته هایِ جُنبش سبزها درمیانِ طبقه کارگر و لایه هایِ تنگدستِ کشور که اکثریتِ مردم ایران را میسازند، و نه توانایی بدست آوردن نان شب خودشان را دارند، و نه از فرهیختگی هایِ نیازین برایِ پی بردن به گوهر خواسته های جنبش سبز برخوردارند، شنیده نشد و پشت در ها و گوش هایِ بسته ماند.از دیگر دلیل هایی که برای ناکام ماندن جنبش میتوان برشمرد، پُرسمان رهبری است؛ با آنکه جنبش سبزها ساختن یک جامعه آزاد بر پایه-یِ قانون هایِ مردمسالارنه را هدفِ خودش کرده است، و شرط دست یافتن به این جامعه را شکستن ساختار کنونی ِحاکمیت میداند، ولی رهبران نمادین جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، همچنان بر خواسته هایِ محدودی که در برگیرنده-یِ برخی بَهینشگری ها در چهارچوبِ همین ساختار کنونی حاکمیت است، پافشاری میکنند.هم اکنون جنبش سبزها در یک بُرش گاه بسیار حساس از زمان پیدایش آن بسر میبرد. آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و تجربه تلخ ۲۲ بهمن نشان دادند، که هتا اگر سراسر خیابان هایِ کشور نیز زیر پای سبزجامگان سبز شوند، از آنجا که جُنبش سبزها گرایشی به خونریزی و دگرگونی ساختاری از راه برادر کشی ندارد، و دولت کودتا نیز بدون خونریزی خواهان واگذار کردن قدرت به مردم نیست، جنبش ناگزیر است که راه های تازه را بیآزماید. با درنگریستن به این آزمون هایِ تلخ زمان آن رسیده است که آزادیخواهان با روی آوردن به شیوه هایِ تازه از مبارزه، ادامه و پیروزی جنبش را تضمین کنند. دورنمای پیروزی برای جنبش زمانی میتواند دستیافتنی باشد که جنبش سبزها بتواند:
۱٫ طبقه کارگر و بخش خاموش و تهیدستِ جامعه را با خود همراه کند.۲٫ در گُشایش گرهگاهِ پرسمان رهبری بکوشد.۳٫ اعتصاب های سراسری را سازماندهی کند.
کُنشگران جنبش سبزها باید در سال در پیش رو بیشترین کوشش خودشان را برای همراه و همبسته کردنِ طبقه کارگر و لایه هایِ تُهیدستِ جامعه با جنبش نشان دهند. از نمونه راه هایی که میتوانند این بخش بزرگ از مردم ایران را با جنبش همراه سازند:أ) پافشاری جنبش بر درخواست آزادیِ همه-یِ رهبران اتحادیه هایِ کارگری بویژه آزادی منصور اسانلو و رهبران اتحادیه کارگری هفت تپه است؛ و همچنین پشتیبانی از درخواست بازگشایی اتحادیه هایِ کارگری و آگاهی دهی به کارگران در پیوند با هدف های جنبش میباشد. باید پیام جنبش سبزها به کارگران و مردم تهیدست رسانده شود؛ آنها را روشن و از هدفِ جنبش آگاه ساخت. آنها باید بدانند که تنها در یک همبودگاه دمکراتیک میتوانند از حق داشتن اتحادیه کارگری و حقوق شهروندی دادگرانه برخوردار باشند، و در اینچنین ساختاری است که آنها خواهند توانست در چهارچوب قانون اساسی کشور، بدون ترس از سرکوب، از حق اعتصاب، ایمنی در جایگاه کار، کارگاه و کارخانه ها و شرایط کاری برخوردار باشند که درخور ارج و آزرمش یک آدم باشد. کارگران باید به این آگاهی دست یابند که پیش زمینه برخوردار شدن از یک دادگری اقتصادی و اجتمایی، برپایی یک دادگری سیاسی است؛ و این خواسته ها تنها در یک ساختار مردمسالارانه دستیافتنی هستند که هدف جنبش سبزهاست، وظیفه-ی کُنشگرانِ سبز رساندن این پیام به کارگران و تهیدستان است.ب) ژرفتر کردن خواسته های جنبش از خواسته های سیاسی به خواسته هایِ اقتصادی و دادگری اجتمایی.
در پیوند با گرهگاهِ نبودِ رهبری؛ در این زمینه، بهترین راهکار میتواند یک رهبری گروهی باشد. پُرسمان رهبری به همان اندازه که برای پیروزی جنبش از اهمیتِ ویژه ای برخوردار است، گُشودنِ این گرهگاه نیز بسیار سخت خواهد بود؛ به دلیل هایِ گوناگون از بدگمانی به شخصیت هایِ سیاسی شناخته شده در آسمان سیاسی ایران گرفته تا ترورهای فیزیکی شخصیت ها بدستِ حکومت اسلامی، همکنون آدم هایِ خوشنامی که جنبش بتواند به دور آنها گرد آید کمیباب میباشند.از دیدگاه من رهبری جنبش را کسانی در دست خواهند گرفت، که بتوانند در فرایندِ مبارزه، شایستگی خودشان را برای اینکار نشان دهند؛ کسانی که بتوانند با تصمیم ها و پیش بینی هایِ خردمندانه-یِ خودشان، جنبش را از آسیب بدور دارند و زمینه-یِ پیشرفت هایِ گام به گام آن را فراهم بیاورند، میتوانند خوش بینی و اعتماد جنبش را نیر بخودشان اندرکشند. تا زمانی که چنین کسانی بتوانند در آسمان سیاست ایران نمایان شوند، همه-یِ آزادیخواهان و کسانی که نگران آینده و سرنوشت کشورشان هَستند، باید آماده باشند تا با پذیرفتن خویشکاری و مسئولیت، کار گروهی انجام دهند. همکنون با یک نگاه گذرا به روزنامه هایِ تارکده ای (اینترنتی) ایرانیان، شما درخواهید یافت که روزانه چه انرژی هایی برای نوشتن این همه نوشتار و دادنِ این همه پیشنهاد و اندرز ها در راستای ادامه مبارزه به هدر میروند، زیرا همه-یِ این یشنهادها و راهکارها از چهار چوب آن نوشته ها فراتر نمیروند. و بدبختانه سه دهه است که این روندِ به هدر رفتن انرژی ها همچنان ادامه دارد. برای بیرون رفتن از این روندِ بیهوده که برآیندِ آن ادامه-یِ هَستی واپسگراترین و ددمنشانه ترین حکومتِ جهان برای سه دهه در ایران میباشد، هماهنگ کردنِ همه-یِ این کوشش ها است. آزادیخواهان باید آمادگی همکاری بایکدیگر و هماهنگ کردن کوشش هایشان را باهم داشته باشند، بدون اینکه کسی بخواهد از باورها یا ارزش هایِ دمکراتیک خودش دست بکشد. یک همکاری و همبستگی به دور ارزش هایی از نمونه-یِ گیتیگرایی (جدایی راه دین از کشورمداری) و دمکراسی نمیتواند این اندازه دشوار باشد که بخواهد همچنان راهبندِ نیروهایِ آزادیخواه و دمکرات برایِ دستیافتن به یک همبستگی و همکاری فراگیر بایکدیگر باشد. هم اکنون خوشبختانه ابزارهایی همانند تارکده (اینترنت)، بسیاری از گرفتاری هایی را که پیش از این میتوانستند، راهبندِ آزادیخواهان در برگزاری نشست و کنفرانس شوند، برای آنها آسان کرده است. در این پیوند گروه ها و سازمان هایِ آزادیخواه باید آماده باشند با نشست ها در جهان مجازی، برنامه های خودشان را برای کمک به ادامه مبارزه با یکدیگر هماهنگ کنند؛ و از تک روی و کوک کردن سازهایِ جداگانه دست بکشند. نشستن به امید یک قهرمان که بر پشت یک اسبِ سپید در میدان مبارزه-یِ ایران نمایان شود و با پذیرفتن همه-یِ خویشکاری ها و مسئولیت ها، رهبری جنبش را بدست بگیرد و جنبش را به پیروزی رساند، رویایی بیش نیست؛ اگر قهرمانی وجود داشته باشد، آن آدم آزاده ای ست که آماده است، خویشکاری و مسئولیت بپذیرد و با بزرگواری و گذشت از لغزش هایِ همرزمان خود، خواهان همبستگی و همکاری با آنها در کارهای گروهی باشد.
سازماندهی اعتصاب های کارگری:همانگونه که پیش از این گفته شد، آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و ۲۲ بهمن نشان دادند که ویژگی برجسته-یِ جنبش سبزها که آن را از جنبش هایِ اجتمایی پیشین در ایران جدا کرده است، گرایش آن به خودداری از خونریزی و کشتار میباشد. و این درحالی است که کودتاچیان و خودکامگان در تهران برای ماندن آماده هَستند که از دریایِ پر از خون گذر کنند؛ از این بُن بست تنها با دگرگون کردن شیوه مبارزه میشود گذر کرد. با آنکه گردهمایی های خیابانی برای روشن نگه داشتن شعله جنبش و همزمان ناتوان کردن روانی دُشمن از اهمیت فراوانی برخوردارند، ولی بدون سازماندهی اعتصاب هایِ سراسری و خُرد کردن ستون اقتصادی دولتِ کودتا، امید بستن به هرگونه دگرگونی سیاسی در این کشور، امید بیهوده ای است. اعتصاب ها یکی از بهترین راه هایِ سرنگونی حکومت اسلامی است که هیچگونه هزینه-یِ جانی برای اعتصاب کنندگان دربرنخواهد داشت، ولی از کارکردِ بزرگی برایِ پایان دادن به هَستی این حکومتِ آدمخوار برخوردار است. برای سازماندهی اعتصاب ها نیاز به برنامه ریزی است. یکی از مهمترین گام هایی که میتواند به پیروزی اعتصاب ها کمک کند برپایی صندوق اعتصاب ها است. جنبش سبزها بویژه هواداران آن در برونمرز از این توانایی برخوردارند که برایِ پشتیبانی پولی از رهبران کارگران که در سال آینده هدف سرکوب دولتِ کودتا قرار خواهند گرفت و یا کارگرانی که دست به اعتصاب خواهند زد، شماره هایِ بانکی و صندوق هایِ پشتیبانی مالی به نام آدم هایِ خوشنام همانند بانو شیرین عبادی یا شاهزاده رضا پهلوی بگشایند؛ گُشایش صندوق هایِ پولی در برونمرز برای پشتیبانی از کارگران، کمترین کار نیازین است که ایرانیان برونمرزی میتوانند برای پشتیبانی از هم میهنان خودشان در درونمرز انجام دهند.روز کارگر بهترین بخت را در فرادستِ جنبش سبزها خواهد گذاشت تا سبزجامگان بتوانند با طبقه کارگر، لایه هایِ تهیدست کشور و اکثریت خاموش همبسته شوند و آنها را در برگزاری این روز خُجسته یاری و سازمان دهند. برآیندِ این همبستگی پیوستن میلیون ها تن از مردم ناخرسند و خاموش از این لایه هایِ تهیدست، به لشکر سبزجامگان خواهد بود. با سرازیر شدن میلیون ها تن از لشکر سبزجامگان، کارگران ناراضی و اکثریت خاموش و مردم دگرگونخواه به خیابان ها در روز کارگر و پیوستن آنها بهمدیگر، نخستین گردهمایی هایِ میلیونی در این سال برگزار خواهند شد، تا آزادیخواهان با گام های استوارتر از سال پیش و فریادهای رساتر همچنان بر آهنگ استوان خودشان در ساختن یک جامعه-یِ آزاد، مردمسالار، دمکراتیک و دادگر پافشاری کنند، و نُخستین کلنگ را در سال نو بر کاخ لرزان خودکامگی فرود آورند.ایدون باد
Wednesday, April 14, 2010
موسوي اول شد ولي هنوز تا يک ميليون راي کلي فاصله داريم حالا بايد رکورد بزنيم
اما بازهم ما بايد مسيرمون رو ادامه داديم! عزم خودمون رو جزم بکنيم که مسير رو تا تهش ادامه بديم هدف ما تا يک ميليون راي و قدرت نمايي جنبش سبز پس يه راي دادن ادامه مي دهيم( لينک راي در بخش نظرات
Monday, April 12, 2010
دلم گواه میدهد که ان روز نزدیک است
یه روزی هیچ کس فکرشم نمیکرد شاه سرنگون بشه، شوروی سقوط کنه یا حتی صدام هم دادگاهی و اعدام بشه همیشه به خودم میگفتم یعنی میشه یه روزی از دست این اخوندها راحت بشیم تا قبل انتخابات این ارزو برایم غیر ممکن به نظر میومد یه روزی فکرشم نمیکردم جنبشی به وجود بیاد تو ایران و الان به این باور رسیدم که هیچ چیز غیر ممکن نیست تاریخ ثابت کرده حق همیشه بر باطل پیروز می شود دلم گواه میدهد که ان روز نزدیک است اندکی صبر سحر نزدیک است به امید ان روز
Sunday, March 21, 2010
درسته از ایران اکثریت نمی توانند کمک کنند ولی دلها و دعاهامون با روزنامه نگاران خواهد بود
به یک روزنامه نگار زندانی
ای روح خیابانی!
می بینمت که آنجا نشسته ای
درون قاب آهنی ات
کنار ایستگاه "خط آبی"،
و هیچ سرانگشتی نمی کوبد
بر پشت جام شیشه ای ات
مگر دانه های باران.
می ایستم و زیر نوری کمرنگ
خیره می شوم به حروف سُرخت
که، چون گلوله های پاسداران
بر صفوف خاموش راهپیمایان
در خیابان های سبز تهران،
می نشیند داغ داغ
بر شقیقه ها و سینه ی من.
من می روم اما تو می مانی
ای شاهد خیابانی!
در تمام چهارراه های جهان
جلوه کنان پشت جام شیشه ای ات،
و دست هیچ خودکامه ای نمی تواند
حروف سرخت را
از سینه ی کاغذی ات
پاک سازد.
ای روح خیابانی!
می بینمت که آنجا نشسته ای
درون قاب آهنی ات
کنار ایستگاه "خط آبی"،
و هیچ سرانگشتی نمی کوبد
بر پشت جام شیشه ای ات
مگر دانه های باران.
می ایستم و زیر نوری کمرنگ
خیره می شوم به حروف سُرخت
که، چون گلوله های پاسداران
بر صفوف خاموش راهپیمایان
در خیابان های سبز تهران،
می نشیند داغ داغ
بر شقیقه ها و سینه ی من.
من می روم اما تو می مانی
ای شاهد خیابانی!
در تمام چهارراه های جهان
جلوه کنان پشت جام شیشه ای ات،
و دست هیچ خودکامه ای نمی تواند
حروف سرخت را
از سینه ی کاغذی ات
پاک سازد.
Friday, March 19, 2010
بزرگترين جشن ايرانيان مبارکباد
پيشاپيش، نوروز يادگار دين زرتشت،مهر کوروش ، جام جمشيد ،تير آرش، خون سهراب، رخش رستم،عشق بابک، بزرگترين جشن ايرانيان مبارکباد.
Tuesday, March 16, 2010
بهتر است یک موضوع داغ برای اتفاقات چهارشنبه سوری زده شود
یک موضوع داغ بزنید دوستان همه ویدیوها باید در یک موضوع داغ گنجانده شود
Sunday, March 14, 2010
Sunday, March 7, 2010
یک روز یک بسیجیه !
بسیجیه میره جبهه خمپاره میخوره تو شورتش! وقتی برمیگرده برادرزادش میگه : عمو سرحال نیستی ؟ میگه: عموت دیگه عمه شد ! هر چی که داشت کنده شد !!
Saturday, March 6, 2010
هموطن غیور اذری - فارسی زبان به پاخیز زبان باستانی آذری ریشه اریایی دارد/یاشاسین اذربایجان
از کجا که من و تو مشت رسوایان را وانکنیم/ من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر میخیزند/ من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ چه کسی با دشمن دون آویزد؟
Saturday, February 27, 2010
هشدار مهندس موسوی : ممکن است مخالفان جنبش سبز در چهارشنبه سوری برای بدنام کردن جنبش برنامه داشته باشند
مهندس موسوي : اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.
Thursday, February 25, 2010
پیش بسوی برپایی هرچه گسترده تر چهارشنبه سوری
هر چه به چهارشنبه سوری نزدیک میشویم روز به روز بر تعداد افرادی که با ژست حمایت از جنبش در انحراف این جنبش تلاش میکنند، افزوده میگردد.این افراد که همیشه با زرنگی و با نمایش به دلسوزی سعی در انحراف جنبش دارند، این بار نیز با این بهانه که چهارشنبه سوری اصلا در شان جنبش نیست و جنبش ما آری از خشونت و همراه با ناز و نوازش است سعی بر خنثی سازی این رخصت و تجربه تاریخی از ملت ایران دارند. در این روزها نیز شاهد یک موج هماهنگ در جهت برحذر داشتن جنبش در استفاده از روز چهارشنبه سوری ایجاد کردند. درست بهمین خاطر است که میبایستی این تلاشها را خنثی و چهارشنبه سوری امسال را هرچه گسترده تر برپا کنیم و اصل نظام را نشانه گیریم و ضربه کاری به آن وارد کنیم. والا رژیم که در اعدام دست جمعی زندانیان سیاسی و سرکوب گسترده جنبش تصمیم خود را گرفته، دست به آن خواهد یازید. این نیاز رژیم به نمایش قدرت است که شوی گانگستری ریگی براه می اندازد. چهارشنبه سوری روز نمایش قدرت ملت است. پس در برگزاری باشکوه تر و گسترده تر آن کوشا باشیم.
Tuesday, February 23, 2010
مواظب و هشیار باشید سازمان مجاهدین خلق سازمان یافته در کنار جنبش اهداف خود را پیش نبرد
سازمان تروریستی مجاهدین در ایران دارند سازمان یافته کار میکنند در کنار جنبش میخواهند اهدافشون پیش ببرند و حواستون باشه به اسم سازمانهاي ديگه براشون خبر و... هر چيز ديگه اي انجام نديد
Sunday, February 14, 2010
نظامی که ادعای مردمی بودن داره چرا اینقد نیرو مستقر میکنه ؟
صبح از ساعت 5/8 از خانه بیرون زدم به میدان ولیعصر که رسیدم لشکری از بسیجی و پلیس زد شورش دیدم که دور تا دور میدان ایستاده بودند به سمت خ انقلاب که رسیدم تو پارک دانشجو کلی نیرو مستقر کرده بودند تو خیابان هم که پر از لباس شخصی بود من موندم اینا که اینقد دم از ملت پشتبان نظام میزنند چرا اینقد نیرو مستقر میکنند. اتوبوس هایی که پر بود از پرسنل ادرات که پشت سر هم رد میشد. به میدان ازادی که رسیدم دور تا دور میدان با میله های داربستی و فنس بسته بودند مردم عادی اجازه ورود به میدان نمیدادند فقط افراد خودشون اجازه میدادند وارد میدان بشند راهم رو کج کردم به سمت صادقیه از مترو صادقیه خارج شدم وقتی رسیدیم به میدان صادقیه عده ای زیادی مردم ایستاده بودند و کلی ضد شورش جو سنگینی بود از میدان که رد شدم برگشتم دیدم مردم شعار مرگ بر دیکتاتور یوهو سر دادند نیروهای ضد شورش حمله کردند ما هم فرار میکردیم دوباره از کوچه های دیگه برمیگشتیم به هم ملحق میشدیم دست این نیروها یه اسلحه هایی بود خیلی قطر زیادی داشت که باهاش گاز اشکاور شلیک میکردند مردم هم شعار رفراندوم رفراندوم این است شعار مردم سر میدادند هیجوری نمی شد فیلم گرفت با هر کلکی تونستم یه چند تا فیلم بگیرم به محض اینکه فیلتر شکن فریدام درست بشه بتونم اپلود بکنم میذارم
Wednesday, February 10, 2010
با دوستانم قرار فردا ۲۲ بهمن رو گذاشتیم همه برنامه ریزهایمان را کردیم به امید پیروزی
امروز خیلی خوشحالم با چند نفر از دوستانم برنامه ریزی های فردا رو کردیم یکی فیلم بگیره یکی عکس هر نفر یه کاری انجام بده و هوای همدیگه رو داشته باشیم رمز پیروزی ما وحدت و همبستگی ماست این را فراموش نکنید دوستان
Tuesday, February 9, 2010
کمتر از ۴۸ ساعت تا لحظه تاریخی ۲۲ بهمن سبز لطفا موضوعات داغ بزنید
لینک های متعددی برای ۲۲ بهمن ارسال شده لطفا موضوعات داغ بزنید
Monday, February 8, 2010
هشدار- قاضی صلواتی بترس از ان روزی که گرفتار خشم ملت سبز بشوی اعدام را بس کن
هشدارجنبش سبز : قاضی صلواتی بترس از ان روزی که گرفتار خشم ملت سبز بشوی اعدام را بس کن
Friday, February 5, 2010
متفاوت از سی سال گذشته ۲۲ بهمن جدیدی بسازیم
بی شک طی سالیان پیش 7 مسیر برای حضور راهپیمایان تعبیه خواهد شد و سبزها نیز می توانند با حضور در این مسیرها تا رسیدن به اتحاد جمعیتی و نزدیک شدن به آزادی که میعادگاه نهایی است با سکوت حاضر شده و پس از پیوستن این رودهای معترض به هم و پدید آمدن دریای خروشان سبزهای معترض شعار دادن آغاز خواهد شد .این حرکت موجب می شود که اولا سبزها بتوانند نزدیک میدان بشوند و در میان دیدگان مهمانان خارجی و حتی سخنران آن روز قدرت نمایی کنند در ثانی از این طریق میزان خشونت کودتاچیان را کنترل نموده و یا حداقل هزینه آن را برایشان بسیار بالا ببرند.
منبع وبلاگ دولت ملی
منبع وبلاگ دولت ملی
Monday, February 1, 2010
اینترنت کل کشور بنا به دلایل نا معلومی دقایقی قطع شد
اینترت کشور داره کم کم مختل میشه بیشتر کاربران ایران قادر به لینک دادن نیستند انتی فیلتر ها یه خط درمیان کار میکنند قرارمون 22 بهمن سبز میدان ازادی
Sunday, January 31, 2010
به اميد روزي كه ساختمان بالاترين در ايران راه اندازي بشه بتونيم رو درو به بحث و گفتگو بپردازيم
تصورش رو بکنید کاربر بالاترین هستید و کارت الکترونیکی خود را میکشید وارد ساختمان فول امکانات بالاترین می شوید یک ابجو سفارش می دید و با کاربران دیگه به بحث و گفتگو می نشینید
Friday, January 29, 2010
پیشنهاد:دوشنبه تجمع اعتراضی ایرانیان سبز خارج از کشور به اعدام های سیاسی در مقابل سفارت خانه های ج.ا
روز دوشنبه 12 بهمن تجمع اعتراضی ایرانیان سبز خارج کشور به اعدام های سیاسی در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی و از کارمندان سفارت بخواهند که استعفا خود را در برابر اعدام و سرکوب هموطنان اعلام کنند
Wednesday, January 27, 2010
با اعدام كردن 2 نفراز عزيزانمان قبل از 22 بهمن حكومت منتظر واكنش جنبش است
واقعا اشك تو چشمانم جم شده اگر 22 بهمن كاري نكنيم 11 نفر از هموطنانمان كه مثل برادرانمان در هر مراسمي در كنارمان بودند حكومت فاشيست جمهوري اسلامي اعدام ميكنه
Tuesday, January 12, 2010
Friday, January 1, 2010
مديران بالاترين كجاييد كه بالاترين به شدت كند شده
ايا پهناي پاند و سرور هاي بالاترين مشكل پيدا كرده اند يا حملات تيم سايبري سپاه شدت يافته ؟
چرا عكسهايي كه از هموطنان شجاعمان منتشر ميكنيد چهره هاشون رو مات نميكنيد ؟
اين عكس ها رو سايت گرداب وابسته به سپاه منتشر كرده بايد يه موضوع داغ براي مات كردن چهره هموطنان بزنيم جدي بگيريد http://gerdab.ir/fa/pages/?cid=560
Subscribe to:
Comments (Atom)